با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo

ساخت وبلاگ
memento stareo:+پسر: میخوام باهات بهم بزنم ... با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo...ادامه مطلب
ما را در سایت با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memento-stareoa بازدید : 2 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:25

❄️❄️@memento_stareo❄️❄️❄️❄️لباس مشکی تنم کردم و رفتم سمت مسجد برای مراسم احیا...❄️نیم ساعتی بود از مراسم گذشته بود....❄️انقدر شلوغ بود که حتی تو حیاط مسجدم نشسته بودن...❄️صدای الهی العفو،الهی العفو مردم،صدای خلصنا من النارشون تو کل محل پیچیده بود...❄️اومدم برم تو مسجد❄️دیدم یه دختر بچه جلوی در مسجد با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo...ادامه مطلب
ما را در سایت با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memento-stareoa بازدید : 2 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 21:42

امشب آغوشت نیس اما !

خیالت را به آغوش میکشم

عطر تنت را میبویم

نوازش صورتت را با گونه هایم به هیچ نمیدهم...

امشب این گونه است 

فردا شب و شب های دگر را چه کنم؟!؟

دلم می گیرد وقتی . ..

مینویسم فقط برای تو ..

ولی همه میخوانند جز تو

میترسم....!

میترسم...!

انقدر پیش این و آن تعریفت را کرده ام که وقتی سراغت را میگیرند شرم دارم بگویم

میخواهد تنهایم بگذارد

با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo...
ما را در سایت با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memento-stareoa بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 5:32

  سر کلاس درس معلم پرسید: هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید ، بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و گفت: لنا جان تو جواب بده دخترم ، عشق چیه؟لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت: عشق؟دوباره یه نیشخند زدو گفت....  عشق...ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟معلم مکث کردو جواب داد: خوب نه ولی ا با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo...ادامه مطلب
ما را در سایت با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo دنبال می کنید

برچسب : عشق در حد جنون,عشق در حد مرگ,عشق در حدیث,عشق حد الجنون,عشق حدیث یه نگاه نمیدونم,عشق حدیث یه گناهه,عشق حدیث,حدیث عشق در دفتر نگنجد,حدیث عشق در شرق, نویسنده : memento-stareoa بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 5:32

‌میانِ لباسهایِ آویزان روی بندِ رخت چشمهایِ زنی پیداست  که تمام زنانگیش  درچمدان عروسیش جا ماند... و بی هیچ بوسه ای،خسته از تن سپردن هایِ شبانه اش  هر صبح به بیداری رسید...!!    در آشپزخانه ای تب دار،آرزوهایش ته گرفت.... و قُل قُلِ کتری، عاشقانه ترین ملودی اش شد...   موهایش در تشنگی پژمرد و در یک تشت پر از کَف و تنهایی  چنگ می زد به دلش یقه چرکی که ماتیکی بود... و هرشب با لبخند منتظر غریبه ای می ماند که اسمش در شناسنامه اش بود...   @memento_stareo با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo...ادامه مطلب
ما را در سایت با آرزوی بهترین خاطرات memento stareo دنبال می کنید

برچسب : چشمان منتظر,چشمان منتظرم,چشمان منتظر رمان,چشمان منتظر عاشق,چشمان منتظر مادر,چشمان منتظر شعر,چشمان منتظر امام زمان,چشمان منتظر مهدی,چشمانم منتظر,دانلود رمان چشمان منتظر, نویسنده : memento-stareoa بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 5:31